دکتر زهره انصاری
پدرم دریایی از شعر و ادب را به جانم ریخت . اگر مادرم پافشاری نمیکرد،’’یک دکتر شاعر بهتر از یک شاعر به جامعه کمک میکنه’’ شاید رشته ادبی را انتخاب میکردم. ولی سرنوشت مرا در مسیر دیگری قرار داد و به من توانایی های دیگری داد. مانند هر انسان دیگری من هم با هدفی در این دنیا قرار گرفته ام. کسانی که در زندگیم قرار گرفتند هریک درس بزرگی به من دادند و قهرمانان واقعی زندگی من شدند.
در گذر زمان شعر زندگی به جانم آمیخت. موسیقی غذای روحم شد، آواز آرامش وجودم. هنر وجودم را صیقل داد.
نه شاعرم ؛که معنای شاعر از نوشتار وزین و دلنشین فراتر است.
حکایت دل مینویسم، گاه به نظم و گاه به نثر .گاه منسجم و گاه گسسته. قلم بر شعر سپید و منظوم میبرم، که آرامش جانم است. آیینه دل خود میشوم، رازمگو را در پرده میگویم، و گاه داستانکی مینگارم، شاید امید و آرامش دل دیگری باشد.
انگار دعایی، سحری،وردی، بهتر بگویم عشقی تمام زندگیم با من همراه بوده است. بهترین انسانها حلقه نوری شدند ، آسمان زندگیم را ستاره باران کردند، و به من آموختند انسانیت راز جاودانگی است.
همچنان باید بیاموزم. تشنه تر از همیشه در پای چشمه معرفت بزرگان میروم. شاگردی میکنم و هر روز چیز نویی می آموزم و میفهمم چقدر کم میدانم….
مختصری از زندگینامه
زهره انصاری
متولد تهران مهرماه ۱۳۴۸
دندانپزشك، سخنران ، شاعر و نويسنده، دلباخته موسیقی و هنر ، هنرجو
ساکن ونکوور کانادا
استادیار دانشکده دندانپزشکی دانشگاه بریتیش کلمبیا
بیو موسیقی:
پیانو نزد فریبا بصیری
ردیف آوازی وردیف خوانی نزد استاد پرویز نزاکتی
آموزش سه تار و صداسازی و آواز نزد استاد فرشاد جمالی
دف نوازی نزد اساتید رحمت معادی و فرشاد جمالی
مجموعه آثار
گلریز
رازکیمیا: غزل، مثنوی، دوبیتی، شعر سپید
حکایت سفر ( متن های کوتاه)
قهرمان (متن های کوتاه)
داستانک: ستاره
مامان قصه بگو
داستانها: بوی بهار
نفس عمیق
کانال های تلگرام
ز برگ #خاطرات خود#برايت_#قصه_خواهم گفت
بنشین به پای قصه ام، پایان شعر من خوشست …
رازكيميا
دلنوشته هاى سالهاى زندگى ، هريك الهامى از آنان كه در كنارم بوده اند، شايد به دل بنشيند كه از دل برآمده است
مجموعه اين كانال انتخابى است بهاهتمام شهناز و زهره انصارى
ستاره اى در بيكران
با من بخوان